خلاصه رفتیم برای آب گوشت. خوشمزه بود. تازه باز کنارش کلی دیگه غذا بود. آن شب بحث شد که برای عید چه کار کنیم. همچنین قرار بر این شد که ما پسرها برای عید غذا درست کنیم!!! البته پیشنهاد نازی خانم بود. ولی من نیستم. چون تا چند روز دیگه دارم می روم لس انجلس. خلاصه جای همه ی شما خالی بود
شب آبگوشت خوری 2
۱۳۸۵ اسفند ۱۹, شنبه
در ساعت
۲۰:۰۲
| یادداشت توسط
حاجی نباتی
ارسال شده در دسته
نازی خانم
| |
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
soha kheyli shikamoo shodi ha ;)