۱۳۸۶ اسفند ۲۶, یکشنبه در ساعت ۲۲:۵۶

سال 1387 را به تمامی دوستان تبریک می گویم.

خانه تکانی

۱۳۸۶ اسفند ۲۵, شنبه در ساعت ۲۳:۲۶
دیگه تعطیلات بهار سر رسید. کم تر از یک هفته به سال نو مانده. همّت خودم را گذاشتم برای خانه تکانی! هر چند جای کوچکی دارم ولی در مورد تمیز نگه داشتن خانه اخیراٌ تنبلی کردم.
تصمیم گرفتم امسال حتماٌ هفت سین بگذارم چون که از قرار معلوم امسال عید را باید در شهرمان توسان باشم. در این مدت یک هفته تعطیلی در کارگاهی شرکت کنم که در دانشکده از طرف دانشکده و جامعه بین المللی اپتیک(SPIE) برگزار می شود. هزینه حضور در این کارگاه را خودمان باید تامین کنیم که خدا را شکر، توانستم از طرف خود دانشکده کمک هزینه دریافت کنم. خلاصه اینکه سبزه هم گذاشتم. و کم کم منتظر نوروز.

پیش پیش سال نو را به همه شما دوستان تبریک می گویم.

یا علی

Barf e sal e no

در ساعت ۲:۲۳
Malum nist ke tucson chi shode ke alan ke cheleye zemestun gozashte va akhar e sal shode chera hala barfesh gerefte!

جدایی دوست

۱۳۸۶ اسفند ۲۱, سه‌شنبه در ساعت ۰:۵۷

بالاخره دوشنبه شب سررسید. امشب دوستی از جمعِ ما رفیقان رخت بربست و به جمع مرغانِ دل پیوست.


الاها چه ها کنیم، همه زِ ما برفته اند/ کدامین ره، ندانم با این دوری چه کار کنم


شاعر گم نام است، ولی درد امسال افرادی چون نباتی را به عرصه ی هنر کشیده است. این دوستِ گرانمایه و بسیار عزیز، جناب آااای جابور دِهْگانی( همان آقای جابر دهقانی) است. ایشان دل را به دوستان خود ترجیح داده ، پا در عرصه ای گذاشته که پس از سالیان دراز به اشتباه اعتراف خواهد کرد.

حالا بی شوخی، من از پیوند مبارک ایشان بسیار خوشحالم و این که ایشان هم سر و سامانی گرفتند. خیلی دلم می خواست که امشب ایران می بودم و در جمع دوستان؛ چند هم بار سعی کردم که با تلفن حضور خودم را نشون بدم ولی صدای من نمی رفت. ولی چه کنیم که روزگار...


ترجمه شده برای بلاگر فارسی و توسط مجتبی ستوده | این وبلاگ برای تمامی مرورگرهای موجود بهینه سازی شده است
ایجاد شده با قدرت بلاگر | خوراک مطالب | خوراک نظرات | طراحی شده توسط MB Web Design